پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 227148
کوچ ناگزير ساکنان فلات مرکزي ايران/ پايان طبيعت، پايان تمدن است
تاریخ انتشار : 1395/09/07 09:10:02
نمایش : 1049
سقف‌هاي فروريخته، چشمه‌ها و نهرهاي خشکيده و کوچه‌هايي که سال‌هاست صداي پاي کسي در آنها طنين نينداخته تصوير دست کم ۳۴ هزار روستاي ايران است و کارشناسان «خشکسالي مديريتي» را مقصر مي‌دانند.

خبرگزاري مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: چاه‌هاي لبريز از خاک، سقف‌هاي فروريخته، چشمه‌ها و نهرهاي خشکيده و کوچه‌هايي که سال‌هاست صداي پاي کسي در ميان ديوارهاي نيمه‌جانش طنين نينداخته است. اين‌ها نه جملاتي از داستاني تلخ، که تصوير آشناي بسياري از روستاهاي فلات مرکزي ايران است. قلعه‌هاي بزرگ و کاروانسراهاي متعدد و وسيع در قلب بيابان‌هاي امروز نشانگر حضور تمدن پررونق در گذشته دور است و باغ‌هايي که سال‌هاست بر تن سوخته‌ي درختانش برگي نروييده، يادآور حضور آب و سايه‌ساري دلچسب در روزهاي نه چندان دور.

در برهوت‌ترين کوير ايران، در چاله مرکزي لوت، آثار شهر باستاني «خبيص» نشان مي‌دهد اينجا زماني شرايطي مناسب براي تشکيل تمدني بزرگ فراهم بوده و در سفرنامه ناصرخسرو مي‌توان خواند که ۷۰۰ سال پيش از ۶ فرسخي کرمان جنگل بوده و امروز بيابان شده است.

ابوالفضل رضوي معاون توسعه روستايي و مناطق محروم معاون اول رئيس جمهوري از تخليه بيش از ۳۴ هزار روستاي کشور از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۳ به دلايل مختلف به ويژه به دليل مشکل کم آبي خبر داده و کارشناسان و مسئولان از دلايل و پيشينه مهاجرت ساکنان فلات مرکزي ايران سخن مي‌گويند.

مهاجرت اکولوژيک ساکنان فلات مرکزي به کوه‌ها/ جنگل هيرکاني مثل اسفنج آب را ذخيره مي‌کند

معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور در گفتگو با مهر تاکيد مي‌کند: به دليل گرم شدن هوا و تغييرات اقليمي جهان و همچنين حفر غيرکارشناسي تعداد زيادي چاه در فلات مرکزي، مهاجرت اکولوژيک به شمال ايران و شمال زاگرس اتفاق افتاده است و همين مسئله باعث شده که براي حفظ سطح ايستابي فعلي تلاش براي نگهداري پوشش زاگرس و البرز بيشتر موردتوجه قرار بگيرد.

عباسعلي نوبخت تصريح مي‌کند: با توجه به مشکلات آبخوان‌داري که در کشور وجود دارد مردم در برخي شهرهاي فلات مرکزي ايران در سال ۹۵ با کمبود آب مواجه بودند.

مجري پروژه مديريت چندمنظوره هيرکاني توضيح مي‌دهد: در ايران ۵ ناحيه رويشي وجود دارد و ناحيه رويشي هيرکاني و زاگرس آب کشور را تأمين مي‌کنند و نزديک به ۴۰ درصد از آب کشور به زاگرس مديون است. هر هکتار جنگل در شمال کشور اين توانمندي را دارد که بين ۵۰۰ تا ۲۵۰۰ هزار مترمکعب آب در درون خود ذخيره کند و اگر سطح جنگل‌هاي کشور همچنان يک‌ميليون و ۹۳۴ هزار هکتار باشد، دو ميليارد و ۹۰۱ ميليون متر مکعب آب در سال ذخيره و رها خواهد شد.

نوبخت با اشاره به رويکرد جديد اين سازمان به محصولات فرعي جنگل، اضافه مي‌کند: درواقع اين رويکرد به وجود آمده که ساير فرآورده‌هاي جنگل موردتوجه قرار بگيرند. هر درخت تا زماني که حيات دارد دو و نيم ميليون تن اکسيژن توليد مي‌کند و هر هکتار جنگل ۶۸ تن گردوغبار را در درون خود جذب مي‌کند.

مجري پروژه مديريت چندمنظوره هيرکاني با اعلام اين که هر هکتار جنگل اکسيژن موردنياز ده نفر را تأمين مي‌کند و بر اين اساس جنگل‌هاي شمال اکسيژن ۱۹ ميليون و سي و چهار هزار نفر را توليد مي‌کند هشدار مي‌دهد: اگر درخت از جنگل خارج شود، ميزان جذب گردوغبار و توليد اکسيژن از دست خواهد رفت؛ بنابراين حفظ اين پوشش اهميت دارد و مهم‌ترين مسئله براي حفظ اين پوشش همان مسائل مرتبط با آبخوان‌داري است که نيمي از جمعيت ايران در قسمت شمالي و جنوبي البرز زندگي مي‌کنند. براي حفظ اين پوشش بايد تمام عناصري که در اين حوزه زندگي مي‌کنند را ديد.

پايان منابع طبيعي به معناي پايان راه يک تمدن است

اسماعيل کهرم، بوم شناس، فعال محيط زيست و مشاور رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در امور محيط طبيعي ضمن تاکيد بر اثرات اتمام منابع طبيعي طي تاريخ به مهر مي‌گويد: از قديم‌الايام اين طور بوده که مردم يک محل وقتي که منابع طبيعي آن محل را تمام مي‌کنند مجبور مي‌شوند که از آن منطقه بروند. در هندوستان نمونه‌اي داريم به نام «موهن‌جو دارو». اين شهري بسيار بسيار پيشرفته بوده به طوري که سيستم اگو داشته و هزاران نفر در آن زندگي مي‌کرده‌اند و محل سوزانيدن اجسادي داشته و بعد يک مرتبه انگار در برهه‌اي از زمان مردم از آن مي‌روند و ساختمان‌هاي به نسبت آن زمان مدرن، يک‌مرتبه بي‌مردم مي‌شوند.

کهرم تصريح مي‌کند: پژوهش‌ها نشان داد اين مردم جنگلي در اطرافشان داشته‌اند که از آن براي انواع مصارف استفاده مي‌برده‌اند. آتش آشپزخانه را از آن فراهم مي‌کرده‌اند و ساختمان‌ها و سقف‌ها را از چوب مي‌ساخته‌اند و خلاصه برداشت بي‌نهايت از اين منابع را شروع مي‌کنند. فاصله موهن‌جو دارو از اين جنگل بيشتر و بيشتر مي‌شده و بعد به جايي مي‌رسد که اين جنگل تحليل مي‌رود و اين بيچاره‌ها مجبور بوده‌اند چندين روز راه بروند تا چوب فراهم کنند و اين مساله باعث شد که اصلا موهن‌جا دارو را ترک کنند و به جايي در نزديکي منابع چوب‌ بروند و آنجا را هم ويران کنند و در نتيجه خودشان هم منقرض شوند!

وي نمونه بارز وابستگي انسان به منابع طبيعي در دنياي امروز را مثال مي‌زند و مي‌گويد: الان نمونه خيلي بارز اين موضوع مردم لَپ هستند که در شمال اسکانديناوي زندگي مي‌کنند و به زيستگاهشان لپ‌لند يا سرزمين لپ مي‌گويند. اين‌ها يک عده آدم هستند که با گوزن‌ها حرکت مي‌کنند و حدود ۳۰ هزار نفر هستند و تمام زندگي‌شان از گوزن‌ها تامين مي‌شود و با گوزن‌ها ييلاق و قشلاق مي‌کنند. بر اساس يک قاعده‌ هر خانواده مي‌تواند تعداد مشخصي گوزن شکار کند و گوشتش را بخورد و از پوستش براي خود بالاپوش درست کند و اين‌ها سال‌هاي سال است که اين کار را مي‌کنند. اين يعني آدم‌ها به اشکال مختلف به منابع طبيعي خود وابستگي دارند و وقتي اين منابع طبيعي از بين برود آدم‌ها هم از بين خواهند رفت يا مجبور خواهند شد مهاجرت کنند و به جاي ديگر بروند.

کهرم با اشاره به پيشينه اين موضوع در ايران اضافه مي‌کند: علي‌الظاهر در غرب ايران نيز چنين اتفاقي افتاده است. يعني اولين ساکنان اين مناطق غربي که الان نقش‌هايي که در کوه حفر کرده‌اند هنوز هست، در آغاز با ديدن تعداد زياد قوچ و ميش و آهو و کل و بز در کوه‌ها شديدا تحت تاثير قرار گرفتند، آنجا خانه ساختند و زندگي کردند ولي به تدريج خودشان تيشه به ريشه خودشان زدند و اين منابع را از بين بردند و مجبور شدند تکه تکه شوند. اکنون نيز که مهاجرت از فلات مرکزي اتفاق افتاده به معناي آن است که جمعيت زياد شده است و ديگر منبع طبيعي، هرچه که بوده، کافي نيست و بنابراين قسمتي از اين جمعيت جدا شده و به ناچار مي‌روند.

علل مهاجرت روستاييان نه طبيعت که خشکسالي مديريتي است

محمد درويش، مديرکل دفتر مشارکت هاي مردمي سازمان حفاظت محيط زيست، در گفتگو با مهر تاکيد مي‌کند: مساله مهاجرت و به خصوص متروکه شدن روستاها قدمت نسبتا زيادي در ايران دارد اما آمارهايي که همين چندي پيش معاون توسعه روستايي رئيس جمهور مبني بر خالي شدن ۳۴ هزار روستا در ۶۰ سال ارائه کرد، تکان دهنده بود.

درويش در تشريح دلايل خالي شدن روستاهاي ايران مي‌گويد: بخشي از اين دلايل به جذابيت‌هايي که در شهرها به وجود آمده بر مي‌گردد و بخش ديگر به اين که در روستاها، اقتصاد جواب نمي‌دهد و ما هم اشتباه راهبردي کرديم و فکر کرديم اگر امکانات را به روستا ببريم مردم در روستا مي‌مانند. پول خرج کرديم، جاده‌ها را آسفالت کرديم و لوله‌کشي آب برديم و برق و تلفن برديم اما در واقع روستاها به يک سکونتگاه ييلاقي براي برخي شهرها تبديل شد و روستاها ماهيت خود که يک مرکز توليدکننده بودند را از دست دادند.

وي تاکيد مي‌کند: به جاي اين هزينه‌ها اگر شرايطي را فراهم مي‌کرديم تا همچنان اقتصاد روستاها مي‌توانست به صورت پويا و پايدار دوام داشته باشد، اگر به سمت بهبود نرم‌افزاري بخش کشاورزي مي‌رفتيم و روش‌هايي را به روستاييان ياد مي‌داديم تا با انرژي کمتر بتوانند توليد بيشتري داشته باشند و به سمت استحصال انرژي خورشيدي و بادي و همچنين افزايش توليد در واحد سطح بروند، يا اگر به جاي آن که به کشاورز نمونه، خودرو هديه بدهيم، فرزاندانشان را به بهترين دانشگاه‌ها مي‌فرستاديم يا خودشان را در دوره‌هاي بازآموزي شرکت مي‌داديم، شايد اين وضعيت اتفاق نمي‌افتاد.

راه‌سازي و سدسازي مصداق خشکسالي مديريتي بود

مديرکل دفتر مشارکت هاي مردمي سازمان حفاظت محيط زيست عامل ديگر تخليه روستاها را اين‌گونه تشريح مي‌کند: يک عامل ديگر فرايندهاي جاده‌سازي و سدسازي بود که عملا مسيرهاي کوچ عشاير ما را نابود کرد و عشاير را از ماهيت واقعي خود خارج کرد و عشاير مجبور شدند به جاي استفاده از مسيرهاي سنتي خود از کاميون‌ها براي حمل و نقل دام‌ها استفاده کنند و همين مساله سبب شد تا فرايند چراي زودرس خيلي خيلي شديدتر اتفاق بيافتد. آن فرايند دو سه ماهه‌اي که طول مي‌کشيد تا عشاير از قشلاق به ييلاق و برعکس را طي کنند عملا ظرف چند روز طي مي‌شود و متاسفانه گياهان مقصد آمادگي سرويس دادن را ندارند و هنوز به گل و برگ ننشسته‌اند و عملا ما با چراي زودرس تخريب مراتع را افزايش داده‌ايم، چشمه‌هاي توليد گرد و خاک را افزايش داده‌ايم، فرسايش خاک را افزايش داده‌ايم و به اين ترتيب حاصلخيزي کاهش پيدا کرد و عشاير و روستاييان ما درآمد کمتري به دست آوردند و اين هم موضوع را تشديد کرد.

محمد درويش اضافه مي‌کند: وقتي همه جذابيت‌ها را در شهرها ارائه کني وقتي بهترين پزشکان و بهترين سينماها و خيابان‌ها و دانشگاه‌ها را در جاهايي مثل تهران و اصفهان و مشهد متمرکز کني همين شهرها با بحران بزرگي به نام حاشيه‌نشيني رو به رو مي‌شوند و با چالش بزرگي به نام آلودگي دست و پنجه نرم خواهند کرد و روستاها هم خالي مي‌شوند.

او تاکيد مي‌کند: بسياري مي‌گويند به دليل گرمايش جهاني و تغيير اقليم و خشکسالي است که روستاها خالي مي‌شود. درست است که کشور ما دچار فرايند تغيير اقليم شده و خشکسالي‌ها در آن شديدتر مي‌شود اما يک خشکسالي بسيار شديدتري در کشور وجود دارد و عملکرد نابخردانه مديريتي ما و عدم توجه به ملاحظات آمايش سرزمين تمرکز زدايي سبب شد روستاهاي ما به شدت با پديده مهاجرت و متروکه شدن رو به رو شوند. موضوعي که من به آن خشکسالي مديريتي مي‌گويم.

به اين ترتيب، بايد ديد با سرعت گرفتن هرچه بيشتر توسعه ناپايدار در راستاي منافع اقتصادي و سياسي کوتاه‌مدت و تخليه هرچه بيشتر روستاها، آيا زنگ خطر خشکسالي مديريتي به گوش مسئولان توسعه‌گرا خواهد رسيد يا بايد همچنان به تماشاي پل‌هايي نشست که سده‌هاست آبي از زيرشان عبور نکرده است، آغل‌هايي که دهه‌هاست صداي هي هي چوپاني گوسفندانش را راهي دشت نکرده و اتاق‌هايي که سال‌هاست صداي تولد نوزادي زير سقف‌شان نپيچيده است.

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html